|به سايت دبيرستان مطهري يك جهرم خوش آمديد |

به سايت دبيرستان مطهري يك جهرم خوش آمديد

هر کس براي خويش پناهي گزيده است    .............    ما در پناه مهدي آل محمديم

بنام خدا و بياد امام مهدي (عج

Saturday, July 23, 2005


لحظه لحظه انتظار
اى مهربان! بگذار تا در ميان شبهاى عزلت و تنهايى با تو سخنى داشته باشيم. بگذار تا با تو از درد جانكاه درازى كه همه وجودمان را فرا گرفته گفتگو كنيم. بگذار تا بناليم. از درد فراق دوستى كه با غيبتش همه پشت و پناهمان رفت. اى مهربان! پس از تو ديگر آسمان، هيچ گاه تماميت روشنايى خورشيدش را بر ما ارزانى نداشت. هيهات، كه زمين در عسرت دورى، همه رمقش را از دست داد. هيهات كه ستارگان با همه فروزندگى فقط با كورسويى در دل آسمان ماندند. گويى آنان نيز در فراقت‏سر در جيب خود كشيدند تا با خيالى دلخوش باشند. مهربانم! باد كه مى‏وزيد، به خود مى‏گفتم شايد از ميان سبزه‏زارى كه تو در آن سكنى گزيده‏اى، گذشته باشد. بى‏سرودستار خود را رها كردم تا شايد بوى ترا از او استشمام كنم. واى بر من ! واى بر من باد كه نيز در حسرت ديدار تو مانده بود و خورشيد در انتظار هر صبح و شام آسمان را با خستگى در مى‏نورديد. و من در عجب از خورشيد كه سر دربيابان طلب،جوينده توست و از باد، و از باد كه خسته اما اميدوار همه پهنه‏ها را در مى‏نوردد و در ميانه شبهاى تاريك ، در سوسوى ستاره‏اى كه چشم به راه تو مانده گوشه و كنارها را مى‏كاود شايد كه شميم تو را بشنود. مولايم! با خود گفتم: بخوابم شايد شبى، نيمه‏شبى در رويايم قدم بر چشمم نهى، شايد آن چهره مهربان را در خواب بنگرم. مرا چه مى‏شود؟ چشم بر هم مى‏نهم تا در خوابت‏ببينم اما، ترسى بر جانم چنگ مى‏زند و مرا بر پاى مى‏دارد. و نهيبى از درون كه: اى خفته! شايد بيايد و تو در خواب مانده باشى! ديگر مرا نه خواب است و نه بيدارى. دلى به خواب خوش كرده‏ام و دلى به بيدارى. عزيزترين ! هيچ صداى حزن‏آلود و غمبار بيوه‏زنان درمانده را شنيده‏اى؟ هيچ تازيانه‏ها را كه پى در پى فرود مى‏آيند ديده‏اى؟ هيچ مردان ره‏گم كرده در برهوت زمين را مى‏شناسى؟ هيچ ناله زنان از پرده برون افكنده را شنيده‏اى؟ هيچ دانه‏هاى مرده در دل خاك را كه در انتظار رويش مانده‏اند به ياد دارى؟ مهربانم! وقتى كه رفتى همه چيز با تو رفت. همه خوبى، همه مهربانى، همه دهش و سخاوتمندى در لاك يادى رفتند كه بوى تو را در خود داشت. گويى از آن همه خوبى تنها يادى مانده كه انتظار آمدنت را مى‏كشد. عزيز دلم! چه شبها كه نام تو را بر زبان جارى ساختم و تازيانه‏ها را بر دوش تاب آوردم. چه روزها كه به يادت دل خوش داشتم و پاى برهنه بيگارى را بر خود هموار كردم. چه نانها كه از دستم ربوده شد. و چه خنده‏هاى گوش‏خراشى كه طنين افكند و من در دل به خود وعده آمدنت را دادم. عزيزترينم! وقتى كه رفتى ، مدينه در خود فرو رفت. محمد ،صلى‏الله عليه و آله، غريبانه در ميانه شهر و زنجيره‏اى از حارسان ماند. بقيع ، غمگنانه‏ترا ز هر زمان ، در آرزوى گامهاى آرام و نوازشگرت نشست . گلدسته‏ها در خيال سردادن نام زيبايت در ميانه طوفان بلا ماندند. گنبدها در زير آسمان غم گرفته ، آبى مهربانيت را چشم مى‏داشتند. و مسافران غريب، تنها به تماشاى نامى و نشانه‏اى از تو بر ديوار شهر دل‏خوش كردند. بگذار تا مژگانم اشكبار يادت باشند و دلم سوخته غمهاى سينه‏ات. بگذار تا چينهاى نشسته بر گونه‏ها و پيشانيم در ازاى راهى را كه در هواى تو پيموده‏ام نشانت دهند. بگذار تا پاهاى بخون نشسته و انگشتان زخميم كاويدن حريصانه زمين و زمان را در هواى تو بنمايانند. خوب مى‏دانم كه مرا نيازى به نوشتن اين نامه غمگنانه نيست. چه تو در سينه‏ات روشنايى روزيست كه اين همه را مى‏خواند. اى دستگير افتادگان در برهوت بى‏برگى! اى دليل گمگشتگان در صحراى بى‏كسى! اى چراغ فروزنده شبهاى نامرادى! اى منتهاى صبورى، آنگاه كه مى‏رفتى گفته بودى كه جمعه روزى خواهى آمد. از آن روز ، همه جمعه‏ها را پاس داشته‏ام. به همان سان كه همه هفته را در انتظار جمعه مانده‏ام. جمعه بوى تو را مى‏دهد. جمعه اميد را پررنگتر از هر زمان در دلم زنده مى‏كند. هيهات، جمعه كه مى‏رود، غمى ديگر در دلم چنگ مى‏اندازد. پاهاى لرزانم ديگر توان حمل بدنم را از دست مى‏دهند. غروب جمعه كه فرا مى‏رسد ، پشت همه درختها مى‏شكند. اى همه خوبى! وقتى كه مى‏رفتى رمضان و محرم را با انگشتان نشان دادى و رفتى. شايد كه رمضان بوى تو را در خود دارد به همان سان كه محرم رنگ سرخ خون جوانمردى را پررنگتر از هميشه مى‏نماياند. از آن روزى كه رفتى، رمضان و محرم را چشم مى‏دارم. وقتى كه مى‏رفتى، گفتى كه آسمان فرا رسيدنت را خبر خواهد داد و مكه ، جايى كه تو را به من و مرا به تو مى‏رساند. از آن روز ، هر صبح و شام رو به سوى مكه آورده‏ام. شايد نگاهم به كعبه ، يادآور روزى باشد كه تو خواهى آمد. مكه نام تو را و خاطره زيبايت را در دلم زنده مى‏كند. وه كه چقدر كعبه را دوست دارم. كعبه را كه پشت تو را محكم مى‏دارد، روزى كه خواهى آمد...
برگرفته از سايت موعود

Link

_______________________________________


رويكرد مهدوي و رسانه‏هاي ما

تفكر ولايي مهدويشايد از كاهلي معلمان و مبلغان يا غفلت رسانه‏هاست كه با وجود وسعت امكانات رسانه‏اي در حال حاضر، عموماً، و وسعت فرصت و شرايط تاريخي و اجتماعي ايران اسلامي طي دو دهه اخير، خصوصاً، به نحوي شايسته درباره فرهنگ مهدوي و توانايي ژرف و بالقوه آن سخن به ميان نيامده است. البته، از روشنفكري عارض بر حيات فرهنگي و اجتماعي ما طي همين يك دهه اخير نيز نمي‏توان غافل شد.از آنجا كه مهدويت پيوسته و وابسته به تفكر ولايي است؛ ناظر بر نظام معرفتي ويژه‏اي است كه به نوعي حقيقت ديانت، جانمايه و روح آن را بيان مي‏كند و شايد از اين روست كه در خود و با خود نقد ساير نظام‌هاي معرفتي را دارد؛ از جمله نظام سكولاريستي غربي را كه با گستاخي سعي در تكيه زدن بر منصب تفكر فلسفي و بينش ديني دارد. همين جانمايه است كه به مهدويت مدد مي‏دهد تا در هيئت «فرهنگ» ناظر بر ساختار كلان مناسبات فردي و اجتماعي مسلمين در گستره زمين و در طول تاريخ باشد. به عبارت ديگر، مهدويت از تمام ويژگي‌ها براي مبدل شدن به مفهومي سترگ، مؤثر و ماندگار برخوردار است؛ چنانكه مي‏تواند براي انسانِ مانده در انفعال به نحوي ادب بودن و زيستن را تعريف كند.

Link

_______________________________________


نماینده كنگره آمریكا: مكه را بمباران می‌كنیم

یك نماینده جمهوریخواه در مجلس نمایندگان آمریكا در اهانتی آشكار به مقدسات مسلمانان، حمله اتمی آمریكا را به مكه مكرمه، برای نابودی بیت الله الحرام منتفی ندانست.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روزنامه اماراتی «الخلیج»، «تام تانكریدو»، نماینده جمهوریخواه ایالت «كلرادو» در مجلس نمایندگان آمریكا، گفت: «اگر شهرهای آمریكا هدف حملات هسته ای قرار گیرد و روشن شود كه كار مسلمانان اصولگرای تندرو بوده است، می توان گفت نیروهای آمریكایی ممكن است اماكن مقدس آنها را نابود كنند.» «پت كمبل» مجری برنامه تلویزیونی از «تانكریدو» پرسید: «شما از بمباران مكه سخن می‌گویید؟» و این نماینده آمریكایی در كمال وقاهت گفت: «بله»!


گروه‌هایی مانند القاعده و طالبان كه آمریكا معمولاً حملات تروریستی را به آنها نسبت می دهد، همگی ساخته و پرداخته خود آمریكا برای تأمین منافع نامشروع آن هستند.

Link

_______________________________________

Sunday, July 17, 2005


هيچكس نگفت...!(برگرفته از سايت موعود) و
در چشم برهم زدني ميان شهر و كوي و برزن غوغا شد!بازار داغ خودنمودن و فريادِ بلندِ«منم آن رستم دستان و سام نريمان»!منم آنكه او را بخت بلند آباداني دنياست!منم آنكه چون البرز سايه بر خلق روزگار خواهد افكند!منم آنكه اگر بيايد چنين مي‌كند و چنان مي‌سازد!هيهات ...!هيهات...!كاش گفته بود؛ ياد و نام آن غريب همواره در سفر، را چگونه در گوش كودكانمان خواهد خواند؟كاش گفته بود؛ مهر آن ماه درخشان و خورشيد تابانِ مانده در پرده را چگونه از بلنداي منارها جار مي‌كشد؟كاش گفته بود؛ اسب تيزتك «آمادگي» را چه سان زين مي‌گذارد و لگام مي‌زند؟كاش گفته بود؛ شمشير زنگار گرفتة «تبرّي جستن» را چگونه از نيام برمي‌‌كشد؟كاش گفته بود؛ فرياد گوش خراش «قد افلح اليوم من استعلي» ي فرعونيان زمان را چه سان خاموش مي‌سازد؟كاش گفته بود؛ اموال مانده در كابين زنان خودمداران عصر را چه سان وامي‌ستاند؟كاش گفته بود؛ خلخال و پاي افزار به يغما رفته را چه سان به صاحبانش باز مي‌گرداند؟كاش گفته بود؛ شهر بزرگ انتظار را چه سان آبادان مي‌سازد؟كاش گفته بود؛ تباهي منتشر در شهر و بيابان را با كدامين دست‌افزار و پاي‌افزار مي‌روبد؟كاش گفته بود؛ نعرة نمروديان و نوادگانِ ظالم پيشة خيبري را چگونه خاموش مي‌سازد؟كاش گفته بود؛ يتيمان آل محمد(ص) را چگونه پاس خواهد داشت؟كاش گفته بود؛ آن يوسف مانده در چاه ويَل حسد و خودمداري را چگونه به چشم براهانش مي‌شناساند؟كاش گفته بود؛ ابنية ظلم و شرك و نفاق را چگونه ويران خواهد ساخت؟كاش گفته بود؛ كدامين نيرو وكدامين پشتوانه او را از لغزيدن در مغاك طغيان و نسيان و جسارت در امان مي‌دارد؟كاش گفته بود؛ در محضر كدامين معلم و مرشد، درس خودداري، كف نفس و كين‌جويي با فرزند زادگان شيطان را آموخته است؟كاش گفته بود؛ كدامين اذن و كدامين رخصت و كدامين نشانه از حجت موجه او را مهياي پاي‌گذاردن در ركاب ملك داري ساخته است؟كاش گفته بود؛ شيعه‌خانة امام حق را چگونه از رجس و پليدي و طغيان و جسارت در امان مي‌دارد؟كاش گفته بود؛ اموال به يغما رفته و آبروي ريخته را چگونه جبران خواهد كرد؟كاش گفته بود؛ كدامين حارس و كدامين حافظ را بر جان و مال و دين مردم خواهد گمارد تا ديگر بار «رهزني» آنهمه را به يغما نبرد؟كاش گفته بود؛ كدامين حرز و كدامين جامه، او را در كشاكش روزگار و مكر ليل و نهار در امان خواهد داشت؟كاش گفته بود؛ رزق بندگان خداوندگار هستي را چگونه از پليدي، شبهه و حرام مبرا مي‌سازد؟كاش گفته بود؛ اردوگاه جهاد و خيمه‌گاه منتظران را چگونه براي استقبال از پيك ايمان مهيا خواهد ساخت؟كاش گفته بود؛ كدامين ديدبان را در طريق بلند انتظار مي‌گمارد؟هيچكس نگفت ....... هيچكس نگفت!«انسان منتظر»

Link

_______________________________________

 

خبرهاي زيروخبرهاي بالاي صفحه هر روز به روز آوري مي شود


صفحه اصلي Home Page


  • مطالب گذشته:

آمار بازديد هاي سايت

Please feel free to use, copy or distribute all
of the above contents without any restriction.
By SAYED MOJTABA POURTOHIDI