براي بازديد از سايت شركت كامپيوتر موعود اينجا را كليك نماييد Link
_______________________________________
Thursday, January 19, 2006
چاپ نامه امام زمان و مقدمات ظهور باب جديد
اين خانم مينويسد: در اين مقطع جا دارد پيامي از پيامهاي حضرت مهدي را ياد کرد که در عصر حاضر صادر شده...ايشان توضيح ندادهاند که اين نامه دقيقا تحويل چه کسي شده است. آيا خود ايشان دريافت کردهاند و اگر چنين است، از چه طريق و در چه شرايطي آن را گرفتهاند.
پس از انتشار گزارشي در «بازتاب» از ادعاهاي يک زن که در نزديکي شازند اراک مشغول فعاليتهايي در ارتباط با مهدويت است، جستجوهاي بعدي نشان داد که اين خانم، آثاري هم در اين ارتباط نوشته و در قم و شهرهاي ديگر منتشر کرده است. نام اين خانم «ف ـ ا» است که تاکنون از وي چندين کتاب در قم به چاپ رسيده و آنچنان که گفته شده، در قم هم رفتوآمدي دارد و يك مؤسسه انتشاراتي هم آثارش را طبع ميکند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، يکي از مفصلترين کتابهاي وي با عنوان «رسالت جهاني» مباحث مختلفي را در اين موضوع ارائه کرده است. اين کتاب در زمستان سال 83 در تيراژ 5000 نسخه در شهر قم به چاپ رسيده است. در اين کتاب که صفحات آن بالغ بر 500 صفحه است، ضمن فصلهاي مختلفي مباحثي درباره اجداد حضرت مهدي(عج)، نامهاي آن حضرت، اديان آخرالزمان و بحث مهدويت، سيماي مهدي(عج) و ... طرح شده است.يکي از مباحث کتاب، حکومت و رسالت جهاني حضرت وليعصر(عج) و موقعيت علمي حضرت مهدي(عج) است. در ادامه بحث موقعيت علمي، اين خانم از متني سخن به ميان آوردهاند که امام زمان(عج) اخيرا صادر فرمودهاند و مقرر شده است تا آن متن به شيعيان اعلام و ابلاغ شود.عبارت خانم مذكور اين است: در اين مقطع جا دارد پيامي از پيامهاي حضرت مهدي را ياد کرد که در عصر حاضر صادر شده، پيامي که به خواست آن حضرت بيان ميشود و چه بسا به اين نحو بتوان به دوستان و دشمنان يادآور شد که حضرت مهدي جدا و منفک از بندگان خدا نبوده بلکه آن حضرت از درد، غم و مصائبي که بندگان خدا متحمل ميشوند، آگاهند و از اخبار جهان و جهانيان با اطلاع هستند و هرگز از امور عالم غافل نميباشند... پس با التماس دعا اين متن مبارک را بخوانيم و به فرامين آن حضرت گوش فرا داده و بيش از اين، زمان را از دست ندهيم که خسارت آن جبران ناپذير است. باشد که همگان موفق و پيروز باشيم.سپس متن نامه ادعايي را از قول امام زمان(عج) به مردم در عصر حاضر ارائه کردهاند. بخشهايي از آن چنين است: اي شيعيان! اي محبان! در هر جاي عالم که هستيد، پيام مرا بشنويد. زيرا بارها گفته ام و باز هم مي گويم براي فرج من دعا کنيد. براي ظهور عاجل من دعا کنيد. زيرا فرج من گشايش کارهايتان است... .امت عزيزم! قبل از آن که فتنه هاي عظيمي که در راه است شما را طوري احاطه کند که آرزو کنيد اي کاش هرگز پا بر اين دنيا نمي نهاديد، دعا کنيد و از خداوند بخواهيد که از گناهان شما درگذرد... .شايد شما شيعيان تعجب کنيد که چگونه پيام من در اين برهه از زمان از طريق افراد عامي به سمع و نظر شما مردم ميرسد.بايد عرض کرد: اين امر عجيبي نيست. زيرا خداوند بر هر کاري تواناست و براي من که حجت خدا هستم، امري آسان است و ما هرگز شما را فراموش نميکنيم...... و من ميدانم به زودي خواهم آمد و ظهورم محقق خواهد شد و آن عده از افراد که هنوز در خواب غفلت هستند بدانند که من ميآيم.قاتلان بشريت بدانند که من ميآيم. همه آنان بايد خود را براي روزهاي سختي آماده کنند که چشمان همه در آن خيره ميشود... خانم «...» متن را ناتمام گذاشته و مينويسد: باشد به اميد حق هرچه زودتر زمان موعود فرا رسد و منتظران حضرتش با اتحاد و انسجامي فرخنده و با اطاعت و عبادتي ويژه با دعا و استغاثه اي بسيار صميمانه تحولي عظيم را ايجاد کنند... .ايشان توضيح ندادهاند که اين نامه دقيقا تحويل چه کسي شده است. آيا خود ايشان دريافت کردهاند و اگر چنين است، از چه طريق و در چه شرايطي آن را گرفتهاند.خبرنگار «بازتاب» مي افزيد: شگفت اين است که در چنين شرايطي، پس از گذشت نزديک به يک سال از انتشار اين کتاب، هيچ برخوردي با آن صورت نگرفته است. اين در حالي است که اخيرا در قم يکي از آيات که به لحاظ علمي موقعيتي در حد مرجعيت دارد، به خاطر نقد يک روايت تاريخي دو بار مجبور به صدور توبهنامه گرديد. در اين حال يک کارشناس تاريخ مذاهب به خبرنگار «بازتاب» گفت: اين که چرا درباره به تمسخر گرفتن عقايد مذهبي هم نوعي آپارتايد وجود دارد، تاکنون روشن نشده است.وي افزود: به نظر ميرسد لازم است تا هرچه زودتر در اين باره از سوي مراجع مربوط اقدامي صورت گرفته و زمينههاي انحراف خشکانده شود. گو اين که اين قبيل ادعاها از سوي مشتي شياد طي سالهاي اخير بالا گرفته و به دليل عدم برخورد جدي دامنه آن توسعه يافته است. وي در پايان يادآوري کرد: شيوع فتنه باب در دهه پنجاه قرن سيزدهم هجري هم از جايي شبيه به همين نقطه آغاز شد و امروز چنان ننگي را براي دنياي اسلام پديد آورده که جمع و جور کردن آن دشوار بلکه به دليل حمايت استکبار از آن در حال حاضر، ناممکن شده است.
به تازگي يك خانم مدعي ارتباط با امام زمان(عج) ميكوشد با كمك وضع مالي مناسب خود، به گسترش جلسات خويش پرداخته و از اين راه، هواداران بسياري از ميان زنان و دختران پيدا كرده و ديدگاههاي خود را به آنان بقبولاند.
به تازگي گروهي از هواداران يك خانم مدعي ارتباط با امام زمان(عج) به پخش گسترده كتابها و نوارهاي وي در مدارس دخترانه شرق تهران ميپردازند.به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اين زن كه خود را مرتبط با امام زمان(عج) معرفي ميكند، در تازهترين اظهارات خود مدعي شده است كه «جمكران جايگاه دوستداران واقعي آقا نيست و ايشان به من دستور دادهاند تا در شازند اراك، حسينيهاي برايشان بسازم».خانم «ف ـ ا» كه يكي از كتابهايش در نمايشگاه قرآن نيز به نمايش درآمده است ميكوشد با كمك وضع مالي مناسب خود، به گسترش جلسات خويش پرداخته و از اين راه، هواداران بسياري از ميان زنان و دختران پيدا كرده و ديدگاههاي خود را به آنان بقبولاند.بنا بر برخي گزارشها، نامبرده از سوي مأموران انتظامي نيز شناسايي شده است.گفتني است، مسجد جمكران در قرن چهارم هجري توسط «حسنبنمثله جمكراني» در زمين كشاورزي وي بنا شد. به گفته وي، ساخت اين مسجد بر اساس دستور حضرت وليعصر(عج) در خواب به او انجام شده و دستور داده شده تا شيعيان، اين مكان را عزيز بشمارند.هماكنون بسياري از مشتاقان آن حضرت، به ويژه در شبهاي چهارشنبه به مسجد جمكران ميروند و نماز تحيت اين مسجد را به جاي ميآورند.
آيتالله جوادي آملي: بساط مدعيان رؤيت امام زمان (عج) بايد برچيده شود
آيتالله جوادي آملي طي سخناني در ديدار با اعضاي برگزاري کنگره گفتمان مهدويت در قم، خواستار برچيده شدن بساط مدعيان رؤيت امام زمان(عج) شد. به گزارش مهر، آيتالله جوادي آملي ضمن تأکيد بر لزوم ژرف نگري و انجام مطالعات عميق در خصوص بحث مهدويت، تصريح کرد: بايد حقايق مربوط به وجود مبارک حضرت وليعصر(عج) بر همگان روشن شود و همچنين بساط مدعيان رؤيت امام زمان(عج) برچيده شود. وي که در ديدار با اعضاي برگزاري کنگره گفتمان مهدويت، سخن ميگفت، افزود: با توجه به روند رو به افزايش توجه و علاقه عموم مردم به امام زمان(عج) ضروري است پژوهشگران و محققان در خصوص رفع شبهات پيرامون مبحث مهدويت بيش از پيش تلاش کنند.آيتالله جوادي آملي در ادامه خاطرنشان کرد: جريان مهدويت همانند موضوع ربوبيت، نبوت، امامت و روحانيت در قرآن است که همواره عدهاي به اعراض و اعتراض و سپس مقابله و معارضه با آنها برخاستهاند.وي در پايان با بيان اينکه ما در مبحث معرفت شناسي امام عصر(عج) هنوز در ابتداي راه هستيم، اظهار داشت: منتظران واقعي حضرت مهدي(عج) بايد علاوه بر اميد داشتن و انتظار ظهور، با مراقبت از اعمال و گفتار خود، زمينه ايجاد رابطه نزديکي ميان خود و حضرت براي کسب فيوضات و بهرهگيري از انوار لطف ايشان را برقرار سازند.
از سال گذشته و با مطرح شدن اخبار ديده شدن اشياي نوراني در رسانهها، وي در ابتکاري جالبتوجه، اعلام ميکند که اشياي نوراني و بشقابپرندهها، ياران امام زمان(عج) هستند. وي خود را يکي از فرماندهان و ياران امام زمان(عج) معرفي نموده و اظهار ميدارد که براي اجراي فرامين حضرت به جزيره خضراء رفته و ملازم رکاب آن حضرت ميباشد.
خبرنگار «بازتاب» گزارش داد: فردي به نام «م ـ ع» به شکل حرفه اي مدعي ارتباط با امام زمان(عج) گشته و طي سالهاي اخير به تبليغات گستردهاي در جهت ادعاهاي خود پرداخته است. بنا بر اين گزارش، فرد مذکور که 44 سال دارد، در اوايل دهه 70 در آموزشوپرورش تهران به عنوان معلم حقالتدريس به کار اشتغال داشته، به دليل دريافت غيرقانوني پول از دانشآموزان و تخلفات اداري، محکوم و در همين سالها چند بار نيز به دليل صدور چک بيمحل زنداني شده است.وي هشت سال فعاليتهاي خود را در حوزه تخصصي ارتباط با امام زمان(عج) متمرکز کرده و به تشکيل جلسات مذهبي براي بانوان اقدام ميکند.«م ـ ع» پس از رونق گرفتن جلسات خود، اقدام به توليد ادعيه، ذکرها و وردهاي مخصوص براي حل مشکلات مختلف افراد کرده و سپس شيوه نوردرماني را براي درمان بيماريها ابداع ميکند.از سال گذشته و با مطرح شدن اخبار ديده شدن اشياي نوراني در رسانهها، وي در ابتکاري جالبتوجه، اعلام ميکند که اشياي نوراني و بشقابپرندهها، ياران امام زمان(عج) هستند. وي خود را يکي از فرماندهان و ياران امام زمان(عج) معرفي نموده و اظهار ميدارد که براي اجراي فرامين حضرت به جزيره خضراء رفته و ملازم رکاب آن حضرت ميباشد. «م ـ ع» به اين ادعاها نيز بسنده نكرده و از آنجايي که زمينه را در بين مريدان خود مساعد ميديده، کمکم به فرقهسازي روي آورده و با وضع قوانين و مقررات ساختگي، فرقهاي را ايجاد ميکند.وي مريدانش را با ادعاي واهي مبني بر دستور امام عصر(عج) مفتخر به سيادت نموده و در مراسمي به نام «شالبندان» به همه آنان شال سبزي را به عنوان نماد سيادت و اعطايي حضرت وليعصر(عج) هديه کرده، به گونهاي که آنان موظف به استفاده از شال و عنوان «سيد» ميشوند.«م ـ ع» پس از آنکه مريدانش به هفتاد نفر ميرسند، ابتکار جديدي را انجام داده و به اتفاق اين افراد، اعتکاف چهل روزهاي را در بيابانهاي اطراف تهران ترتيب ميدهد تا با هم در انتظار فرج امام زمان(عج) به عبادت بپردازند. وي به دروغ مدعي شد که اين اعتکاف به امر حضرت صاحب(عج) بر پا شده و هزينههاي آن را امام زمان(عج) ميپردازند و ايشان با عنايت ويژهاي که به اين اعتکاف دارند، در تمامي نمازهاي پنجگانه واجب در فضاي اعتکاف حاضر شده و با معتکفين اقامه نماز ميكند!براي اين منظور ابتدا از يكي از مريدان خود که يک راننده تاکسي بود استفاده نموده و وي را به عنوان مکبّر امام زمان(عج) در نمازهاي جماعت انتخاب نمود، اما از آنجايي که اين راننده تاکسي نتوانست به خوبي نقش خود را بازي کند و تعدادي از افراد حاضر در جلسه به صحت اظهارات وي شک کردند، آقاي «م ـ ع» به سرعت وي را برکنار و پسر بچه 9 سالهاي را جايگزين وي نمود که هم وجهه خوبي داشت و هم اگر اشتباه ميکرد، افراد به حساب بچگي وي ميگذاشتند.شايان ذکر است که سه ماه پيش از آنکه آقاي «م ـ ع» و مريدانش دست به چنين اقداماتي در راستاي تقويت فرقه خود بزنند از سوي دو تن از مراجع تقليد به آنان هشدار داده شد که کارهاي آنان خلاف شرع و بدعت است لکن متأسفانه افراد مزبور به اين تذکّر مراجع توجهي نكرده و به اقدامات انحرافي خود همچنان ادامه دادند. اين گروه که مراجع را سدّي در برابر بدعتها و اقدامات فرقهاي خود ميديدند از حربه هميشگي خود بهره جسته و در جلسات خود به دروغ مدعي شدند که امام زمان(عج) در واکنش به اقدامات روشنگرانه مراجع، فرمودهاند که مراجع در حجاب فقه فرو رفتهاند.وي هماکنون به سبب مسائل فوق توسط دادسراي ويژه روحانيت، بازداشت شده است.
بيا کـه رايت مـنـصور پادشاه رسيد نويد فتـح و بشارت به مـهر و ماه رسيد جـمال بخـت ز روي ظفر نقاب انداخت کـمال عدل بـه فرياد دادخواه رسيد سـپـهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسيد ز قاطـعان طريق اين زمان شوند ايمـن قوافـل دل و دانـش کـه مرد راه رسيد عزيز مـصر بـه رغـم برادران غيور ز قـعر چاه برآمد بـه اوج ماه رسيد کـجاسـت صوفي دجال فعل ملحدشکل بـگو بـسوز کـه مهدي دين پناه رسيد صبا بگو که چهها بر سرم در اين غم عشق ز آتـش دل سوزان و دود آه رسيد ز شوق روي تو شاها بدين اسير فراق هـمان رسيد کز آتش به برگ کاه رسيد مرو بـه خواب که حافظ به بارگاه قـبول ز ورد نيم شب و درس صبـحـگاه رسيد
بنا بر اطلاعات به دستآمده از تعداد 90 ميليون سند سجلي، نام «محمد» در ميان ذكور و نام «فاطمه» در ميان اناث، بيشترين طرفدار را داشته و هيچ واقعه تاريخي يا رويكرد فرهنگي يا تحول اجتماعي در طول سالهاي مورد مطالعه، نتوانسته است از ميزان رغبت عمومي به اين دو نام بكاهد.بررسي يكصد نام برتر ايرانيان در ميان مردان و زنان نيز حكايت از آن دارد كه بخش اعظم اين نامها به طور مستقيم در ارتباط با باورهاي ديني و مذهبي مردم است و از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه جامعه ايران، جامعهاي عميقا مذهبي است... .شخصيتهاي مذهبي غير از چهارده معصوم (تأثير شگرف عاشورا در فرهنگ نامگذاري ايرانيان)مروري بر نامهاي پربسامد، حاكي از آن است كه بيشترين نامهاي مربوط به شخصيتهاي مذهبي غير از چهاردهمعصوم، مربوط به كساني است كه به نحوي درگير واقعه عاشورا بودهاند و اين امر، تأثير شگرف فرهنگ عاشورا بر جامعه ايراني را به اثبات ميرساند.در ميان مردان، نامهاي عباس، علياكبر، اكبر، علياصغر، اصغر، قاسم، ابوالفضل، مسلم و حبيب و در ميان زنان اسامي سكينه، زينب، رقيه، ليلا، شهربانو (همسر امام حسين(ع)) و امالبنين (مادر حضرت عباس(ع))، به ترتيب پرطرفدارترين نامهاي مربوط به شخصيتهاي مذهبي غير از چهاردهمعصوم(عليهمالسلام) است كه همگي مرتبط با عاشورا و كربلا هستند... .تأثير رويدادها بر نامگذاريهامروري بر افزايش يا كاهش رغبت به نامهاي خاص و تطبيق آن با وقايع تاريخي بستر زماني نامگذاريها، حاكي از آن است كه رويدادها و رويكردهاي عمده جامعه در زمانهاي مختلف، به طور محسوسي بر ميزان رغبت يا عدم رغبت مردم به برخي نامها، تأثير ميگذارد.در زير به چند نمونه اشاره ميشود:الف) روحاللههمزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي در سال 1356، «روحالله» كه نام رهبر اين انقلاب (امام خميني) بود، با اقبال بيشتري روبهرو ميشود و اين رويكرد در سال 58، به اوج خود ميرسد.بررسي فراواني اين نام، حاكي از آن است كه در فاصله سالهاي 1340 تا 1355، هر سال بين 504 الي 570 نفر در كل كشور به اين اسم ناميده ميشدهاند اما در سال 56، اين رقم با يك جهش معنيدار به 822 رسيد و در سال بعد، 9300 نفر، فرزندان خود را «روحالله» ناميدند. در سال 1358 نيز 20.368 نفر يعني 37/2درصد متولدين ذكور، «روحالله» ناميده شدند.اين رقم در سال بعد به 15.193رسيد، در سال 60 به 12.317 نفر و همينطور سير نزولي يافت تا آنكه در سال 1368 كه امام خميني رحلت كرد، بار ديگر نام «روحالله»
مورد توجه بيشتري قرار گرفت و در حالي كه در سال 67، تعداد متولدين نامگذاريشده به «روحالله» از 2197 نفر تجاوز نميكرد، در اين سال با يك افزايش 300 درصدي 6719 نوزاد پسر، «روحالله» ناميده شدند.ب) مهديهرچند در جمعبندي اسامي مردان، نام «محمد» در صدر جدول قرار ميگيرد و در چهل سال اخير نيز در اغلب سالها نام «محمد» و «علي» همواره بيشترين اقبال را داشتهاند، ولي مروري بر شناسنامههاي صادره در سالهاي 1358 تا 1363 حاكي از آن است كه در اين سالها، نام «مهدي» در صدر قرار گرفته است.دليل اين امر نيز به آغاز و اوجگيري جنگ تحميلي و توجه ويژه جامعه در آن سالها به امام عصر، حضرت مهدي(عج) برميگردد.در سالهاي مياني جنگ نيز نام «مهدي» رتبه دوم را به خود اختصاص ميدهد و در سالهاي پاياني، رتبه سوم را.گفتني است، در چهل سال اخير، به جز ايام آغاز و اوج جنگ، نام مهدي، اولويت نخست نامگذاري در ايران نبوده است... .از بررسي 90 ميليون سند سجلي همچنين برميآيد كه «شهربانو» با فراواني 245 هزار و 683 هزار نفر، پرطرفدارترين نام ايراني در گروه زنان بوده است. «شهربانو» در رتبه بيستم جدول كل قرار دارد.«فريبا» كه در رده 29 جدول كل است، با فراواني 202 هزار و 689 نفر، دومين و «مهناز» با رتبه كل 31 و با فراواني 197 هزار و 487 نفر، سومين نام ايراني دختران است.پس از اين سه اسم، نسرين، فرزانه، فرشته، پروين، ناهيد، شهناز، افسانه، مهري، مهين، پروانه، پريسا، سحر، آرزو، مژگان، زيبا، ندا، شيرين، منيژه، گوهر، شهين، پري، خانم، ايران، خاور، خاتون، مهسا، سيما و آذر، نامهايي هستند كه با ريشه ايراني در جمع صد اسم برتر دختران ايران جاي دارند... .
بر روي يك ماهي نام محمد (ص) به خطي خوش و طبيعي حك شده است
بر روي بدن يك ماهي پرچمدار با پولك نام مبارك نبي مكرم اسلام "محمد(ص)" نقش بسته است. اين ماهي كه ازنوع بسكار سلطنتي متعلق به يك آرايشگر در شهرستان تايباد ميباشد بهوضوح نام "محمد" بر يك طرف بدنش و (ص) بر روي باله آن حك شده است. مدير جهادكشاورزي و كارشناس شيلات جهاد كشاورزي شهرستان تايباد با بررسي اين ماهي تاييد كردند كه اين نام مبارك با قرار گرفتن پولكهاي رنگي بصورت طبيعي در كنار يكديگر شكل گرفته و به وضوح قابل خواندن است. صاحب اين ماهي كه مهدي كمالي فر نام دارد ميگويد: اين ماهي را دو سال قبل كه بسيار كوچك بود از مشهد براي آكواريوم محل كارم خريدم كه از حدود چهارماه قبل شاهد قرار گرفتن پولكها در كنار هم به شكلي كه نوشتهاي را تشكيل ميداد بودم. وي افزود: آن زمان اين نوشته هنوز به وضوح قابل خواندن نبود تا اينكه يك ماه قبل تكميل شد و اكنون نام مقدس "محمد"و(ص) بر روي آن ديده ميشود. وي گفت: در سمت ديگر اين ماهي كه هم اينك ۲۵۰گرم وزن و ۲۵سانتي متر طول دارد، نوشته ديگري در حال شكلگيري است كه هنوز تكميل نشده و مشخص نيست. امام جمعه اهل تشيع اين شهرستان هم روز چهارشنبه اين ماهي را از نزديك ديده و نام محمد (ص) را به وضوح قابل شناسايي دانسته است.
«حسن الشارنی»، منجم و معاون رئیس اتحادیه جهانی پیشگویان، كه پیش از این مرگ مشكوك «یاسر عرفات»، رهبر حكومت خودگردان و همچنین مرگ پرنسس دایانا در حادثهای را پیشبینی كرده بود، اوائل سال جاری میلادی در گفتوگو با رویترز اعلام كرد: در سال 2005 شاهد چند تغییر و تحول سیاسی در جهان هستیم و مهمترین آنها ترور جورج بوش، رئیس جمهور آمریكا، در نیمه دوم سال آینده، به روشی مشابه با ترور «جان اف كندی» و نیز ترور «ابومازن» نامزد برجسته انتخابات فلسطین است.به گزارش خبرگزاری رویترز، وی در پیشگویی خود گفته بود: سال آینده پادشاه عربستان میمیرد و شارون از قدرت عقبنشینی میكند، اما پس از وی هیچ تغییری در سیاست صهیونیسم در منطقه به وجود نخواهد آمد. شارنی در اولین روز ژانویه سال 2004، در شبكه تلویزیونی العربیة، مرگ یك مقام بلند پایه فلسطینی را در وضعیتی مبهم پیشگویی كرد. وقتی در ابتدای برنامه از وی سئوال شد، این مقام بلند پایه كیست؟ پاسخ داد: این شخص «یاسر عرفات» است و به شكلی مرموز خواهد مرد.وی همچنین پیشگویی كرده بود، پرنسس دایانا در حادثهای هولناك جان میسپارد، به طوری كه شهرت جهانی كسب میكند. شارنی كه در علم نجوم مدرك دكترا دارد، همچنین وقوع حملات 11 سپتامبر را در روزنامههای تونسی و مرگ یك هنرمند مشهور تونسی را اعلام كرده بود.به گزارش این خبرگزاری، شارنی گفت: در سال 2005 شاهد وقوع نشانههای فلكی هستیم كه بیانگر حركت سیاره زحل از سرطان به سوی عقرب در ژوئیه و همچنین بروز كسوف كلی در اكتبر هستیم كه این حركتهای فلكی به شكلی چشمگیر بر حوادث خاورمیانه اثر خواهد گذارد؛ به طوری كه صدام، رئیس جمهور مخلوع عراق، پیش از محاكمهاش خواهد مرد و صدامی دیگر ظهور میكند. این پیشگوی تونسی در ادامه تأكید كرد: بروز حوادث بزرگ در مصر نیز منجر به تغییر روند سیاست مصر میشود؛ به طوری كه شاهد تغییر اساسی دولت مصر خواهیم بود. در زمینه امنیت جهانی نیز شارنی چنین پیشگویی كرد: كشورهای اروپایی شاهد چند فاجعه دردناك خواهند بود و چند عملیات تروریستی در اروپا اتفاق خواهد افتاد؛ اما گستردهترین این حوادث بینظیر درانگلیس و به ویژه در لندن خواهد بود. وی همچنین افزود: عملیات بزرگ تروریستی دیگری نیز در شهرهای آمریكایی به وقوع میپیوندند و یك حادثه انفجار هواپیما نیز در این كشور رخ خواهد داد.این منجم جهانی همچنین تصریح كرد: حادثهای دیگر كه وقوعش را نزدیك میبینیم، در آغاز سال آینده رخ میدهد و آن مرگ پاپ ژان پل دوم، رهبر كاتولیكهای جهان، و همچنین وقوع عملیاتهای گستردهای در تل آویو است.پیشگوییهای منجم تونسی«بوش كوچك»، «ابومازن» فلسطینی و «ایاد علاوی» عراقی سال آینده میلادی ترور میشوند، ایتالیا و انگلیس هدف حملات تروریستی قرار میگیرند و «صدام» تكریتی هم قبل از محاكمه اش میمیرد!دست كم، این چیزی است كه «حسن الشارنی» منجم تونسی برای سال 2005 پیش بینی كرده است! او میگوید حركت سیاره مشتری كه ظاهراً یكی از سیارههای نحس است، از برج سرطان به طرف عقرب، باعث میشود كه دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خیلی سختی به وجود بیاید و... اینكه خدا به داد بعضیها برسد! میگویند، «الشارنی» آنقدر در كارش ماهر است كه هشت ماه قبل از درگذشت شاهزاده «دیانا» انگلیسی در اوت 1997 در «پاریس»، مرگش را پیش بینی كرده بود... همینطور مرگ «یاسر عرفات» فلسطینی را، آنهم در شرایطی مبهم! و حالا، این منجم تونسی میگوید «بوش كوچك» هم بعد از سختیهای زیاد پاییز آینده درست مثل «اسحاق رابین» اسرائیلی در یك مكان عمومی با تیر مستقیم ترور خواهد شد. «ایاد علاوی» نخست وزیر در ناامنیهای عراق كشته میشود، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع را ترور میكنند، روابط گرم «كاندولیزارایس» وزیر خارجه با «بوش كوچك» سرد میشود، «محمود عباس» (ابومازن) فلسطینی بین ماههای مه و ژوئن ترور میشود، كابینه «شارون» صهیونیست سقوط میكند و بقیه عمرش را روی صندلی چرخدار میگذراند،«صدام» تكریتی قبل از محاكمه اش میمیرد و... خلاصه «الشارنی» 50 ساله آنقدر در كارش ماهر است كه شخصیتهای سیاسی و تاجران زیادی برای مشورت با او به دفتر كارش در طبقه سوم ساختمانی در تونس مراجعه میكنند
در اين چند ماه اخير ، معرفت جديدی پيرامون حضرت از سوی عده ای مورد مکاشفه قرار گرفته و آن امضای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشريف ) پای برخی احکام و يا تقاضای دعا برای برخی ديگر است.در اينکه اين موضوع ،از اصل کذب می باشد ، شکی نيست و ليکن انگيزه طرح اين مسايل چيست؟ چه کسی تبعات حاصل از اين کذابی را که موج رسانه ای سهمگينی عليه اين امام غريب و مظلوم به همراه داشت ،بر عهده می گيرد؟ شايد نگاهی يه هتاکی های يک طنز نويس مشهور عليه حضرت ؛که معمولا در کمين اين فرصتهاست ؛ به تنهايی گويای بار سنگين اهانت و تخريب ناشی از اين مطلب دروغ باشد. آقايان محترم ، علمای اعلام !!! حقير نه از جايگاه سخنگوی حضرت ؛ که برخی از شما با توجه به مواضع تان مدعی آن هستيد؛ و نه از طرف ايشان ؛ که بنا بر اقوال صحيح مکتب اماميه ادعای انتساب و رويت حرمت شرعی دارد ؛و بلکه از طرف منتظران بی نام و نشان که بدنبال نان شهرت و شهوت نيستند ، ملتمسانه استدعا دارم در صورتی که خواسته های رنگارنگ شما با اين موضوع برآورده شده ،ديگر بيش از اين ،روی اين ادعای کذب پافشاری ننماييد... وجود نازنين حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف ) و اشراف ايشان بر مسايل بشری به عنوان خليفه الله اقتضائاتی دارد که دست تقدير الهی در تمامی شئون آن بخوبی ديده می شود و اگر در عيان بواسطه حکمت الهی ،اين مظاهر از انظار عموم پنهان نگاشته شده ، مجوزی بر عرصه لَخت آنها توسط ديگران بواسطه تاييد برخی از ابناء بشر نمی باشد. اللهم عجل لوليک الفرج
درختي كه گمان ميرود چهره حضرت مسيح روي آن حك شده، هزاران زائر را به خود جلب كرده است. به گزارش ايلنا، رسانههاي خبري كشور بوسني خبر دادند زائران مسيحي در دستههاي بزرگ به شهري در شمال غرب اين كشور هجوم بردهاند تا چهرهاي را كه بر روي يك تنه درخت بريده شده دو روز پيش ظاهر شده، ببينند. چهره روي تنه درخت از نزديك قابل تشخيص نيست؛ اما از فاصله چند متري شبيه به چهره حضرت مسيح است. به گفته ساكنان شهر بيجلجينا درخت فوق يك سال پيش قطع شده است. شكاكان وجود اين چهره را رد كرده و آن را خطوط و نقشهاي طبيعي ميدانند. با اين وجود زائران در دستههاي بزرگ به دور اين درخت جمع شده، به پاي آن زانو ميزنند و دعا ميكنند، شمع روشن ميكنند، پاي آن پول ميريزند و تكههايي از آن را به عنوان تبرك ميكنند و به خانه ميبرند. اسقف ارتدوكس منطقه نيز از اين درخت ديدن كرده و گفت: مسئولان كليسا به زودي در اين مورد تصميم ميگيرند. وي از زائران خواست از صدمه زدن به درخت پرهيز كنند.
شيعه و رجعت هيچگونه ترديدى نيست كه شيعه به رجعت دارد و همه دانشمندان بزرگ اين مكتب، اعتقاد به رجعت را از ويژگيهاى پيروان امامان معصوم (عليهم السلام) بر شمردهاند، تا بدانجا كه پيروى مذهب تشيع واعتقاد به رجعت متلازم يكديگر بوده و برخى از ياران و پرورش يافتگان مكتب «اهل بيت» با همين صفت معرفى شدهاند، و خرده گيران بر شيعه نيزهمين اعتقاد را وسيله نكوهش و خالفت خويش قرار دادهاند. علامه مجلسى بيش از پنجاه تن از عالمان شيعه را نام مىبرد كه اصل رجعت را پذيرفته و روايات مربوط به آن را در كتب خويش آوردهاند. از اين گروهند:سليم بن قيس هلالى (متوفاى سال 90)، حسن بن صفار (م 290)، على بن ابراهيم قمى (استاد كلينى)، ثقة الاسلام كلينى (م 328)، محمد بن مسعود عياشى (معاصر كلينى) ،ابو عمرو كشى (معاصر كلينى) شيخ صدوق (م 381)، شيخ مفيد (م 413)، سيد مرتضى (م 436)، ابوالفتح كراجكى (م 449)، ابوالعباس احمد بن عباس نجاشى (م 450)، شيخ طوسى (م 460)، سيد رضى الدين بن طاووس (م 464) و...همو مىنويسد: «اعتقاد به رجعت در تمام دورهها مورد اجماع فرقه شيعه بوده و چون خورشيد بر تارك آسمان مىدرخشد و كسى را ياراى آنكار آن نيست» 6.شيخ صدوق در كتاب اعتقادات مىگويد: «عقيده ما درباره رجعت اين است كه اين رويداد قطعاً به وقوع مىپيوندد» .7شيخ مفيد نيز عقيده به رجعت را از ويژگيهاى پيروان خاندان رسالت مىداند. 8 سيد مرتضى معتقد به اجماع شيعه درباره رجعت است و مىگويد: «پيروان اين مذهب در اين باره كمترين اختلافى ندارند»9.شيخ حر عاملى مىنويسد: «فزونى نويسندگانى كه روايات مربوط به رجعت را در كتب مستقل يا غير مستقل گردآوردهاند - و تعداد آنها از هفتاد كتاب تجاوز مىكند - دليل بر قطعى بودن اعتقاد به رجعت از ديدگاه شيعه است. 10شيخ طوسى در تفسير تبيان 11 و امين الدين طبرسى در تفسير مجمع البيان 12 و ديگر مفسران بزرگ شيعه درباره رجعت سخن گفتهاند و بنا به نوشته صاحب كتاب «الايقاظ من الهجعه» صحت رجعت از نظر شيعيان امرى مسلم، قطعى و انكارناپذير بوده و بيشتر دانشمندان يا همه آنان اين واقعيت را پذيرفتهاند. 13شيخ صدوق در كتاب «صفات الشيعه» اعتقاد به رجعت را از مشخصات پيروان اين مكتب بر شمرده و حديثى را از امام ششم حضرت صادق در اين رابطه نقل مىنمايد. 14بنابراين قاطعانه مىتوان گفت كه اصل رجعت از ديدگاه عالمان بزرگ شيعه، امرى مسلم و قطعى بوده و با توجه به روايات بسيارى كه از پيشوايان معصوم رسيده است، ترديدى در تحقق رجعت بر جاى نمىماند. علامه مجلسى كه در حديثشناسى سرآمد همه بزرگان و محدثان است و تتبع و پشتكار وى در گردآورى مجموعه گرانسنگ بحارالانوار و شرح اصول كافى به وضوح ديده مىشود، درباره روايات رجعت مىنويسد: «كسى كه حقانيت ائمه اطهار عليهم السلام را باور كرده است، چگونه مىتواند درباره مسأله متواترى كه از آنان نقل شده و نزديك به دويست روايت صريح در اين زمينه رسيده و بيش از چهل تن از ثقات و عالمان شيعه آنها را در كتب خود آوردهاند؛ شك داشته و اين عقيده را با ديده ترديد بنگرد؟... راستى اگر مسألهاى از اين قبيل را نتوان از متواترات دانست، پس در كدامين موضوع مىتوان ادعاى تواتر كرد؟15شيخ حر عاملى نيز كه از بزرگترين محدثان قرن دهم هجرى بوده و كتاب پربار «وسايل الشيعه» را در احاديث فقهى فراهم آورده است، روايات رجعت را فزون از شمار دانسته و قائل به تواتر معنوى اخبار وارده مىباشد. 16كوتاه سخن آنكه: شيعيان به پيروى از فرموده پيامبر گرامى و با رجوع به عترت نبوى بر اين عقيدهاند كه پيش از تحقق قيامت كبرى رويدادى خاص در جهان به وقوع مىپيوندد و جمعى از مردگان به دنيا باز مىگردند. اين رويداد را «رجعت» مىگويند و گاهى از آن به «قيامت صغرى» تعبير مىنمايند.نا گفته نماند كه اين سخن نه بدان معنى است كه از ديدگاه عقايد، شيعى، اصل رجعت در شمار اصول دين بوده و هم پايه اعتقاد به توحيد، نبوت و معاد مىباشد. بلكه بسان بسيارى از ضروريات دينى يا رويدادهاى تاريخى انكارناپذير، از مسلميات قطعى محسوب مىگردد.به عنوان مثل: همه مسلمانان باور دارند كه جنگ بدر، نخستين غزوهاى بود كه بين مسلمانان و مشركان مكه در سال دوم هجرت به وقوع پيوست. اما قطعيت چنين حادثهاى به وقوع آن در زمره اصول عقايد اسلامى به شمار نمىآيد، و با اين همه، كسى از مسلمانان را نيز ياراى انكار آن نيست .
اى مهربان! بگذار تا در ميان شبهاى عزلت و تنهايى با تو سخنى داشته باشيم. بگذار تا با تو از درد جانكاه درازى كه همه وجودمان را فرا گرفته گفتگو كنيم. بگذار تا بناليم. از درد فراق دوستى كه با غيبتش همه پشت و پناهمان رفت. اى مهربان! پس از تو ديگر آسمان، هيچ گاه تماميت روشنايى خورشيدش را بر ما ارزانى نداشت. هيهات، كه زمين در عسرت دورى، همه رمقش را از دست داد. هيهات كه ستارگان با همه فروزندگى فقط با كورسويى در دل آسمان ماندند. گويى آنان نيز در فراقتسر در جيب خود كشيدند تا با خيالى دلخوش باشند. مهربانم! باد كه مىوزيد، به خود مىگفتم شايد از ميان سبزهزارى كه تو در آن سكنى گزيدهاى، گذشته باشد. بىسرودستار خود را رها كردم تا شايد بوى ترا از او استشمام كنم. واى بر من ! واى بر من باد كه نيز در حسرت ديدار تو مانده بود و خورشيد در انتظار هر صبح و شام آسمان را با خستگى در مىنورديد. و من در عجب از خورشيد كه سر دربيابان طلب،جوينده توست و از باد، و از باد كه خسته اما اميدوار همه پهنهها را در مىنوردد و در ميانه شبهاى تاريك ، در سوسوى ستارهاى كه چشم به راه تو مانده گوشه و كنارها را مىكاود شايد كه شميم تو را بشنود. مولايم! با خود گفتم: بخوابم شايد شبى، نيمهشبى در رويايم قدم بر چشمم نهى، شايد آن چهره مهربان را در خواب بنگرم. مرا چه مىشود؟ چشم بر هم مىنهم تا در خوابتببينم اما، ترسى بر جانم چنگ مىزند و مرا بر پاى مىدارد. و نهيبى از درون كه: اى خفته! شايد بيايد و تو در خواب مانده باشى! ديگر مرا نه خواب است و نه بيدارى. دلى به خواب خوش كردهام و دلى به بيدارى. عزيزترين ! هيچ صداى حزنآلود و غمبار بيوهزنان درمانده را شنيدهاى؟ هيچ تازيانهها را كه پى در پى فرود مىآيند ديدهاى؟ هيچ مردان رهگم كرده در برهوت زمين را مىشناسى؟ هيچ ناله زنان از پرده برون افكنده را شنيدهاى؟ هيچ دانههاى مرده در دل خاك را كه در انتظار رويش ماندهاند به ياد دارى؟ مهربانم! وقتى كه رفتى همه چيز با تو رفت. همه خوبى، همه مهربانى، همه دهش و سخاوتمندى در لاك يادى رفتند كه بوى تو را در خود داشت. گويى از آن همه خوبى تنها يادى مانده كه انتظار آمدنت را مىكشد. عزيز دلم! چه شبها كه نام تو را بر زبان جارى ساختم و تازيانهها را بر دوش تاب آوردم. چه روزها كه به يادت دل خوش داشتم و پاى برهنه بيگارى را بر خود هموار كردم. چه نانها كه از دستم ربوده شد. و چه خندههاى گوشخراشى كه طنين افكند و من در دل به خود وعده آمدنت را دادم. عزيزترينم! وقتى كه رفتى ، مدينه در خود فرو رفت. محمد ،صلىالله عليه و آله، غريبانه در ميانه شهر و زنجيرهاى از حارسان ماند. بقيع ، غمگنانهترا ز هر زمان ، در آرزوى گامهاى آرام و نوازشگرت نشست . گلدستهها در خيال سردادن نام زيبايت در ميانه طوفان بلا ماندند. گنبدها در زير آسمان غم گرفته ، آبى مهربانيت را چشم مىداشتند. و مسافران غريب، تنها به تماشاى نامى و نشانهاى از تو بر ديوار شهر دلخوش كردند. بگذار تا مژگانم اشكبار يادت باشند و دلم سوخته غمهاى سينهات. بگذار تا چينهاى نشسته بر گونهها و پيشانيم در ازاى راهى را كه در هواى تو پيمودهام نشانت دهند. بگذار تا پاهاى بخون نشسته و انگشتان زخميم كاويدن حريصانه زمين و زمان را در هواى تو بنمايانند. خوب مىدانم كه مرا نيازى به نوشتن اين نامه غمگنانه نيست. چه تو در سينهات روشنايى روزيست كه اين همه را مىخواند. اى دستگير افتادگان در برهوت بىبرگى! اى دليل گمگشتگان در صحراى بىكسى! اى چراغ فروزنده شبهاى نامرادى! اى منتهاى صبورى، آنگاه كه مىرفتى گفته بودى كه جمعه روزى خواهى آمد. از آن روز ، همه جمعهها را پاس داشتهام. به همان سان كه همه هفته را در انتظار جمعه ماندهام. جمعه بوى تو را مىدهد. جمعه اميد را پررنگتر از هر زمان در دلم زنده مىكند. هيهات، جمعه كه مىرود، غمى ديگر در دلم چنگ مىاندازد. پاهاى لرزانم ديگر توان حمل بدنم را از دست مىدهند. غروب جمعه كه فرا مىرسد ، پشت همه درختها مىشكند. اى همه خوبى! وقتى كه مىرفتى رمضان و محرم را با انگشتان نشان دادى و رفتى. شايد كه رمضان بوى تو را در خود دارد به همان سان كه محرم رنگ سرخ خون جوانمردى را پررنگتر از هميشه مىنماياند. از آن روزى كه رفتى، رمضان و محرم را چشم مىدارم. وقتى كه مىرفتى، گفتى كه آسمان فرا رسيدنت را خبر خواهد داد و مكه ، جايى كه تو را به من و مرا به تو مىرساند. از آن روز ، هر صبح و شام رو به سوى مكه آوردهام. شايد نگاهم به كعبه ، يادآور روزى باشد كه تو خواهى آمد. مكه نام تو را و خاطره زيبايت را در دلم زنده مىكند. وه كه چقدر كعبه را دوست دارم. كعبه را كه پشت تو را محكم مىدارد، روزى كه خواهى آمد...
تفكر ولايي مهدويشايد از كاهلي معلمان و مبلغان يا غفلت رسانههاست كه با وجود وسعت امكانات رسانهاي در حال حاضر، عموماً، و وسعت فرصت و شرايط تاريخي و اجتماعي ايران اسلامي طي دو دهه اخير، خصوصاً، به نحوي شايسته درباره فرهنگ مهدوي و توانايي ژرف و بالقوه آن سخن به ميان نيامده است. البته، از روشنفكري عارض بر حيات فرهنگي و اجتماعي ما طي همين يك دهه اخير نيز نميتوان غافل شد.از آنجا كه مهدويت پيوسته و وابسته به تفكر ولايي است؛ ناظر بر نظام معرفتي ويژهاي است كه به نوعي حقيقت ديانت، جانمايه و روح آن را بيان ميكند و شايد از اين روست كه در خود و با خود نقد ساير نظامهاي معرفتي را دارد؛ از جمله نظام سكولاريستي غربي را كه با گستاخي سعي در تكيه زدن بر منصب تفكر فلسفي و بينش ديني دارد. همين جانمايه است كه به مهدويت مدد ميدهد تا در هيئت «فرهنگ» ناظر بر ساختار كلان مناسبات فردي و اجتماعي مسلمين در گستره زمين و در طول تاريخ باشد. به عبارت ديگر، مهدويت از تمام ويژگيها براي مبدل شدن به مفهومي سترگ، مؤثر و ماندگار برخوردار است؛ چنانكه ميتواند براي انسانِ مانده در انفعال به نحوي ادب بودن و زيستن را تعريف كند.
یك نماینده جمهوریخواه در مجلس نمایندگان آمریكا در اهانتی آشكار به مقدسات مسلمانان، حمله اتمی آمریكا را به مكه مكرمه، برای نابودی بیت الله الحرام منتفی ندانست. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روزنامه اماراتی «الخلیج»، «تام تانكریدو»، نماینده جمهوریخواه ایالت «كلرادو» در مجلس نمایندگان آمریكا، گفت: «اگر شهرهای آمریكا هدف حملات هسته ای قرار گیرد و روشن شود كه كار مسلمانان اصولگرای تندرو بوده است، می توان گفت نیروهای آمریكایی ممكن است اماكن مقدس آنها را نابود كنند.» «پت كمبل» مجری برنامه تلویزیونی از «تانكریدو» پرسید: «شما از بمباران مكه سخن میگویید؟» و این نماینده آمریكایی در كمال وقاهت گفت: «بله»!
گروههایی مانند القاعده و طالبان كه آمریكا معمولاً حملات تروریستی را به آنها نسبت می دهد، همگی ساخته و پرداخته خود آمریكا برای تأمین منافع نامشروع آن هستند.
در چشم برهم زدني ميان شهر و كوي و برزن غوغا شد!بازار داغ خودنمودن و فريادِ بلندِ«منم آن رستم دستان و سام نريمان»!منم آنكه او را بخت بلند آباداني دنياست!منم آنكه چون البرز سايه بر خلق روزگار خواهد افكند!منم آنكه اگر بيايد چنين ميكند و چنان ميسازد!هيهات ...!هيهات...!كاش گفته بود؛ ياد و نام آن غريب همواره در سفر، را چگونه در گوش كودكانمان خواهد خواند؟كاش گفته بود؛ مهر آن ماه درخشان و خورشيد تابانِ مانده در پرده را چگونه از بلنداي منارها جار ميكشد؟كاش گفته بود؛ اسب تيزتك «آمادگي» را چه سان زين ميگذارد و لگام ميزند؟كاش گفته بود؛ شمشير زنگار گرفتة «تبرّي جستن» را چگونه از نيام برميكشد؟كاش گفته بود؛ فرياد گوش خراش «قد افلح اليوم من استعلي» ي فرعونيان زمان را چه سان خاموش ميسازد؟كاش گفته بود؛ اموال مانده در كابين زنان خودمداران عصر را چه سان واميستاند؟كاش گفته بود؛ خلخال و پاي افزار به يغما رفته را چه سان به صاحبانش باز ميگرداند؟كاش گفته بود؛ شهر بزرگ انتظار را چه سان آبادان ميسازد؟كاش گفته بود؛ تباهي منتشر در شهر و بيابان را با كدامين دستافزار و پايافزار ميروبد؟كاش گفته بود؛ نعرة نمروديان و نوادگانِ ظالم پيشة خيبري را چگونه خاموش ميسازد؟كاش گفته بود؛ يتيمان آل محمد(ص) را چگونه پاس خواهد داشت؟كاش گفته بود؛ آن يوسف مانده در چاه ويَل حسد و خودمداري را چگونه به چشم براهانش ميشناساند؟كاش گفته بود؛ ابنية ظلم و شرك و نفاق را چگونه ويران خواهد ساخت؟كاش گفته بود؛ كدامين نيرو وكدامين پشتوانه او را از لغزيدن در مغاك طغيان و نسيان و جسارت در امان ميدارد؟كاش گفته بود؛ در محضر كدامين معلم و مرشد، درس خودداري، كف نفس و كينجويي با فرزند زادگان شيطان را آموخته است؟كاش گفته بود؛ كدامين اذن و كدامين رخصت و كدامين نشانه از حجت موجه او را مهياي پايگذاردن در ركاب ملك داري ساخته است؟كاش گفته بود؛ شيعهخانة امام حق را چگونه از رجس و پليدي و طغيان و جسارت در امان ميدارد؟كاش گفته بود؛ اموال به يغما رفته و آبروي ريخته را چگونه جبران خواهد كرد؟كاش گفته بود؛ كدامين حارس و كدامين حافظ را بر جان و مال و دين مردم خواهد گمارد تا ديگر بار «رهزني» آنهمه را به يغما نبرد؟كاش گفته بود؛ كدامين حرز و كدامين جامه، او را در كشاكش روزگار و مكر ليل و نهار در امان خواهد داشت؟كاش گفته بود؛ رزق بندگان خداوندگار هستي را چگونه از پليدي، شبهه و حرام مبرا ميسازد؟كاش گفته بود؛ اردوگاه جهاد و خيمهگاه منتظران را چگونه براي استقبال از پيك ايمان مهيا خواهد ساخت؟كاش گفته بود؛ كدامين ديدبان را در طريق بلند انتظار ميگمارد؟هيچكس نگفت ....... هيچكس نگفت!«انسان منتظر»