در اين چند ماه اخير ، معرفت جديدی پيرامون حضرت از سوی عده ای مورد مکاشفه قرار گرفته و آن امضای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشريف ) پای برخی احکام و يا تقاضای دعا برای برخی ديگر است.در اينکه اين موضوع ،از اصل کذب می باشد ، شکی نيست و ليکن انگيزه طرح اين مسايل چيست؟ چه کسی تبعات حاصل از اين کذابی را که موج رسانه ای سهمگينی عليه اين امام غريب و مظلوم به همراه داشت ،بر عهده می گيرد؟ شايد نگاهی يه هتاکی های يک طنز نويس مشهور عليه حضرت ؛که معمولا در کمين اين فرصتهاست ؛ به تنهايی گويای بار سنگين اهانت و تخريب ناشی از اين مطلب دروغ باشد. آقايان محترم ، علمای اعلام !!! حقير نه از جايگاه سخنگوی حضرت ؛ که برخی از شما با توجه به مواضع تان مدعی آن هستيد؛ و نه از طرف ايشان ؛ که بنا بر اقوال صحيح مکتب اماميه ادعای انتساب و رويت حرمت شرعی دارد ؛و بلکه از طرف منتظران بی نام و نشان که بدنبال نان شهرت و شهوت نيستند ، ملتمسانه استدعا دارم در صورتی که خواسته های رنگارنگ شما با اين موضوع برآورده شده ،ديگر بيش از اين ،روی اين ادعای کذب پافشاری ننماييد... وجود نازنين حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف ) و اشراف ايشان بر مسايل بشری به عنوان خليفه الله اقتضائاتی دارد که دست تقدير الهی در تمامی شئون آن بخوبی ديده می شود و اگر در عيان بواسطه حکمت الهی ،اين مظاهر از انظار عموم پنهان نگاشته شده ، مجوزی بر عرصه لَخت آنها توسط ديگران بواسطه تاييد برخی از ابناء بشر نمی باشد. اللهم عجل لوليک الفرج
درختي كه گمان ميرود چهره حضرت مسيح روي آن حك شده، هزاران زائر را به خود جلب كرده است. به گزارش ايلنا، رسانههاي خبري كشور بوسني خبر دادند زائران مسيحي در دستههاي بزرگ به شهري در شمال غرب اين كشور هجوم بردهاند تا چهرهاي را كه بر روي يك تنه درخت بريده شده دو روز پيش ظاهر شده، ببينند. چهره روي تنه درخت از نزديك قابل تشخيص نيست؛ اما از فاصله چند متري شبيه به چهره حضرت مسيح است. به گفته ساكنان شهر بيجلجينا درخت فوق يك سال پيش قطع شده است. شكاكان وجود اين چهره را رد كرده و آن را خطوط و نقشهاي طبيعي ميدانند. با اين وجود زائران در دستههاي بزرگ به دور اين درخت جمع شده، به پاي آن زانو ميزنند و دعا ميكنند، شمع روشن ميكنند، پاي آن پول ميريزند و تكههايي از آن را به عنوان تبرك ميكنند و به خانه ميبرند. اسقف ارتدوكس منطقه نيز از اين درخت ديدن كرده و گفت: مسئولان كليسا به زودي در اين مورد تصميم ميگيرند. وي از زائران خواست از صدمه زدن به درخت پرهيز كنند.
شيعه و رجعت هيچگونه ترديدى نيست كه شيعه به رجعت دارد و همه دانشمندان بزرگ اين مكتب، اعتقاد به رجعت را از ويژگيهاى پيروان امامان معصوم (عليهم السلام) بر شمردهاند، تا بدانجا كه پيروى مذهب تشيع واعتقاد به رجعت متلازم يكديگر بوده و برخى از ياران و پرورش يافتگان مكتب «اهل بيت» با همين صفت معرفى شدهاند، و خرده گيران بر شيعه نيزهمين اعتقاد را وسيله نكوهش و خالفت خويش قرار دادهاند. علامه مجلسى بيش از پنجاه تن از عالمان شيعه را نام مىبرد كه اصل رجعت را پذيرفته و روايات مربوط به آن را در كتب خويش آوردهاند. از اين گروهند:سليم بن قيس هلالى (متوفاى سال 90)، حسن بن صفار (م 290)، على بن ابراهيم قمى (استاد كلينى)، ثقة الاسلام كلينى (م 328)، محمد بن مسعود عياشى (معاصر كلينى) ،ابو عمرو كشى (معاصر كلينى) شيخ صدوق (م 381)، شيخ مفيد (م 413)، سيد مرتضى (م 436)، ابوالفتح كراجكى (م 449)، ابوالعباس احمد بن عباس نجاشى (م 450)، شيخ طوسى (م 460)، سيد رضى الدين بن طاووس (م 464) و...همو مىنويسد: «اعتقاد به رجعت در تمام دورهها مورد اجماع فرقه شيعه بوده و چون خورشيد بر تارك آسمان مىدرخشد و كسى را ياراى آنكار آن نيست» 6.شيخ صدوق در كتاب اعتقادات مىگويد: «عقيده ما درباره رجعت اين است كه اين رويداد قطعاً به وقوع مىپيوندد» .7شيخ مفيد نيز عقيده به رجعت را از ويژگيهاى پيروان خاندان رسالت مىداند. 8 سيد مرتضى معتقد به اجماع شيعه درباره رجعت است و مىگويد: «پيروان اين مذهب در اين باره كمترين اختلافى ندارند»9.شيخ حر عاملى مىنويسد: «فزونى نويسندگانى كه روايات مربوط به رجعت را در كتب مستقل يا غير مستقل گردآوردهاند - و تعداد آنها از هفتاد كتاب تجاوز مىكند - دليل بر قطعى بودن اعتقاد به رجعت از ديدگاه شيعه است. 10شيخ طوسى در تفسير تبيان 11 و امين الدين طبرسى در تفسير مجمع البيان 12 و ديگر مفسران بزرگ شيعه درباره رجعت سخن گفتهاند و بنا به نوشته صاحب كتاب «الايقاظ من الهجعه» صحت رجعت از نظر شيعيان امرى مسلم، قطعى و انكارناپذير بوده و بيشتر دانشمندان يا همه آنان اين واقعيت را پذيرفتهاند. 13شيخ صدوق در كتاب «صفات الشيعه» اعتقاد به رجعت را از مشخصات پيروان اين مكتب بر شمرده و حديثى را از امام ششم حضرت صادق در اين رابطه نقل مىنمايد. 14بنابراين قاطعانه مىتوان گفت كه اصل رجعت از ديدگاه عالمان بزرگ شيعه، امرى مسلم و قطعى بوده و با توجه به روايات بسيارى كه از پيشوايان معصوم رسيده است، ترديدى در تحقق رجعت بر جاى نمىماند. علامه مجلسى كه در حديثشناسى سرآمد همه بزرگان و محدثان است و تتبع و پشتكار وى در گردآورى مجموعه گرانسنگ بحارالانوار و شرح اصول كافى به وضوح ديده مىشود، درباره روايات رجعت مىنويسد: «كسى كه حقانيت ائمه اطهار عليهم السلام را باور كرده است، چگونه مىتواند درباره مسأله متواترى كه از آنان نقل شده و نزديك به دويست روايت صريح در اين زمينه رسيده و بيش از چهل تن از ثقات و عالمان شيعه آنها را در كتب خود آوردهاند؛ شك داشته و اين عقيده را با ديده ترديد بنگرد؟... راستى اگر مسألهاى از اين قبيل را نتوان از متواترات دانست، پس در كدامين موضوع مىتوان ادعاى تواتر كرد؟15شيخ حر عاملى نيز كه از بزرگترين محدثان قرن دهم هجرى بوده و كتاب پربار «وسايل الشيعه» را در احاديث فقهى فراهم آورده است، روايات رجعت را فزون از شمار دانسته و قائل به تواتر معنوى اخبار وارده مىباشد. 16كوتاه سخن آنكه: شيعيان به پيروى از فرموده پيامبر گرامى و با رجوع به عترت نبوى بر اين عقيدهاند كه پيش از تحقق قيامت كبرى رويدادى خاص در جهان به وقوع مىپيوندد و جمعى از مردگان به دنيا باز مىگردند. اين رويداد را «رجعت» مىگويند و گاهى از آن به «قيامت صغرى» تعبير مىنمايند.نا گفته نماند كه اين سخن نه بدان معنى است كه از ديدگاه عقايد، شيعى، اصل رجعت در شمار اصول دين بوده و هم پايه اعتقاد به توحيد، نبوت و معاد مىباشد. بلكه بسان بسيارى از ضروريات دينى يا رويدادهاى تاريخى انكارناپذير، از مسلميات قطعى محسوب مىگردد.به عنوان مثل: همه مسلمانان باور دارند كه جنگ بدر، نخستين غزوهاى بود كه بين مسلمانان و مشركان مكه در سال دوم هجرت به وقوع پيوست. اما قطعيت چنين حادثهاى به وقوع آن در زمره اصول عقايد اسلامى به شمار نمىآيد، و با اين همه، كسى از مسلمانان را نيز ياراى انكار آن نيست .